پانیذ پانیذ ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

پانیذ مامان

امروز بعد از سالها دوباره تصمیم گرفتم بیام سراغ وبلاگ پانیذ جون امیدوارم بتونم ادامه بدم

شمردن

انگشتای دستت رو اونقدر قشنگ می شمری که دلم می خواد بخورمت جیگر مامان الهی مامان قربون اون دستای کوچولوت بشه.   ...
7 آذر 1391

یک هفته پر از سختی

درست بعد از عید غدیر پانیذ عزیز من بیمار شد تا شنبه یک هفته بیماری سخت اسحال و استفراق اومده بود سراغ دختر من هر کاری که فکر کنی عزیزم برات کردم ولی انگار این ویروس نمی خواست بره تا اینکه روز جمعه با بابا مسعود رفتیم بیمارستان دکتر شیخ تا شاید فایده ای داشته باشد دکتر که معاینه کرد گفت ویروسه نگران نباشید اما برای اطمینان بیشتر یک آزمایش برات نوشت آزمایشو که دادی برای گرفتن جوابش سه ساعتی الاف بودیم گفتیم بریم نهار بخوریم و بعد بییاییم جواب رو بگیریم ولی اینقدر که تو تو ماشین جیغ میزدی برای یک لحظه حواسمون پرت شد و یک تصادف وحشتناکی کردیم که تا حالا تو عمرم ندیده بودم ولی به خیر گذشت فقط صدمه مالی دیدیم  و هیچ کس کاری نشد ...
7 آذر 1391

بی بهانه

دوستت دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه. دوست داشتن کلمه اییه که دوست دارم همیشه به تو بگم . عاشقتم من دیوونتم من روانیتم من عشق منی تو قلب منی تو عمر منی تو این شعر رو همیشه برات می خونم و طوری شده که تو هم از بر شدی و با من می خونی  ...
7 آذر 1391

شیرخواران علی اصغر

پییروز بردمت برای روضه علی اصغر ولی اینقدر خوش خواب بودی که اصلا بیدار نشدی از اول تا اخر خواب بودی و من نتونستم یک عکس از تو بگیرم . ای خوش خواب مامان
5 آذر 1391

بای بای پوشک

بای بای پوشک! آموزش توالت رفتن به کودکان بای بای پوشک انگار همین دیروز بود که اولین پوشک نوزادتان را عوض کردید و حالا دیگر آن نوزاد کوچک و ناتوان به کودکی نوپا و شیطان تبدیل شده و شما فکر می‌کنید زمان مناسب برای کنار گذاشتن پوشک رسیده است. آموزش آداب توالت رفتن دغدغه همه مادراني است که کودک بالا‌تر از یک سال و نیم دارند، البته باید گفت هیچ سن خاصی برای کنار گذاشتن پوشک وجود ندارد. شما می‌توانید این کار را زمانی آغاز کنید که هم شما و هم کودک‌تان آمادگی آن را داريد. معمولا کودکان ۲ تا ۳ سال و گاهی حتی ۴ سال به درک کاملی از وضعیت کنترل و دفع ادرار و مدفوع می‌رسند. اگر آموزش را زود‌تر شروع کنید، اح...
2 آذر 1391

کاردستی

آخ یادش بخیر ..................... داشتم وب مدرسه مامان ها رو مطالعه می کردم که به صفحه کاردستی رسیدم . اینها رو که دیدم یاد کلاس اول دبستان خودم افتادم که معلم عزیزم این کتاب رو به من هدیه داد و من هم روز بعد جغد و روباهش رو درست کردم و با خوشحالی رفتم مدرسه و به معلمم هدیه دادم . آخ که چه روزهای قشنگ و پر خاطره ای بود. جوانی کجایی که یادت به خیر .این هم یک جمله مادر بزرگانه.         ...
1 آذر 1391